تیر نگاه
محمدالله نصرت محمدالله نصرت

مارا اسیری چشمِ سیــــــاه می کنی مکن

بسمل به تیرِ عشق چــرا؟ می کنی مکن

منبعد طــوافِ کــــعبۀ یـــاران می کنیم

پـــــایم تــو بند دامِ بـــــلا می کنی مکن

کردی خراب خانه عشقم به سیل اشک

مجروح ونــاتوان وتبــــاه می کنی مکن

در بحرِ عشق کــشتی ما غـــرق آب شد

مـــارا شهید تیری نگــــاه می کنی مکن

امـــروز بهـــار عمر ندیدم چون گذشت

جـــان را به پای او فــــدا می کنی مکن

"نصرت"ندارد طاقت یک لحظه انتظار

هـر چند بمن جور و جفــا می کنی مکن

 

اشکاشم   بدخشان

15- سنبله - 1388


September 30th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان